وقتی حقیقت همواره بعدا می‌آید 

ادیت وارتون (۱۹۳۷–۱۸۶۲) نویسنده برجسته آمریکایی و از چهره‌های ماندگار ادبیات قرن بیستم است. او با رمان درخشان خود، عصر بی‌گناهی، تصویری دقیق و انتقادی از جامعه اشرافی نیویورک در آغاز قرن بیستم ترسیم کرد. این اثر که به‌دلیل ظرافت نثر و عمق روان‌شناختی شخصیت‌ها تحسین شد، در سال ۱۹۲۱ جایزه معتبر پولیتزر را برای او به ارمغان آورد. وارتون بدین‌ترتیب نخستین زنی شد که در تاریخ این جایزه به چنین افتخاری دست یافت؛ موفقیتی که راه را برای حضور گسترده‌تر زنان در ادبیات آمریکا هموار ساخت. 
کد خبر: ۱۵۲۲۹۴۵
نویسنده نسرین کیایی 

«بعدها» نولایی پر‌کشش در فضای ادبیات گوتیک است. داستانی با درون‌مایه‌های روان‌شناختی و رمزآلود که همواره مخاطب را در مرز بین باور و ناباوری معلق نگه‌می‌دارد. این اثر نخستین بار در ۱۹۱۰ منتشر شد. داستان زوجی آمریکایی به نام «مری» و «ند بوین» که برای رسیدن به اصالتی به سبک اروپایی‌ها، خانه‌ای قدیمی در انگلستان را می‌خرند. با ناپدید شدن ند بوین داستان وارد مرحله‌ای تازه می‌شود؛ جایی‌که علی‌رغم تمام ویژگی‌های دلپذیر و آرامش‌بخشی که تا اینجا این زوج ثروتمند آمریکایی تجربه کرده بودند، حالا همه چیز رنگ‌و‌بوی ترس و تردید می‌گیرد. در فضای گرم و دوست‌داشتنی عمارت هیچ تغییری ایجاد نشده ولی سایه هراس بر قلب مری بوین و خواننده می‌افتد. 

وقتی حقیقت همواره بعدا می‌آید 

از ویژگی‌های داستان‌های گوتیکی که در قرن بیستم نوشته شده‌اند همین ترسیدن و ابهام از موقعیتی است که حالا دیگر کمتر از مؤلفه‌های همزادان ابتدایی ادبیات گوتیک پیروی می‌کنند. ویژگی‌هایی مانند ساختمان‌های کهنه با دیوار‌های بلند و سایه‌های لرزان بر دیوار‌ها و شمع‌های نیم‌سوخته و دالان‌های تاریک و پیچ‌در‌پیچ دیگر در گوتیک قرن بیستمی چندان پر‌رنگ نیستند. ذهنیات و کنش‌های روانی و عاطفی آدم‌ها و گذشته‌های تاریک و پریشان آنها بیش از پیش مورد توجه است. 

داستان «بعدها» در خانه‌ای زیبا در منطقه‌ای خوش آب و‌هوا در انگلستان اتفاق می‌افتد؛ جایی که ساکنان قبلی‌اش می‌گویند در آن شبحی هست که فقط بعد‌ها می‌فهمی چه کسی بوده است. 

این وعده رازآلود، نه‌تنها محور داستان را می‌سازد بلکه به استعاره‌ای از خود فرآیند معنا در زبان تبدیل می‌شود. معنایی که در فرم شوخی‌ای بیش نیست ولی در محتوا بر مرز‌های جدیتی هولناک بنا شده است. 

از نگاه پسا‌ساختارگرایی معنا هرگز قطعی نیست. هر نشانه ما را به نشانه‌ای دیگر ارجاع می‌دهد، بی‌آن‌که به‌معنای نهایی برسیم. وارتون با ظرافتی شاعرانه این ایده را در قالب داستانی گوتیک بازآفرینی می‌کند. در «بعدها» شبح شاید وجود خارجی نداشته باشد و شاید هم داشته باشد. معنا همینقدر دیریاب است و در ابهام. شاید هم شبح تجسم گذشته پنهان شوهر یا بازتاب ذهن ناآرام زنش (مری) باشد. هیچ پاسخ روشنی در کار نیست و درست در همین ابهام است که داستان قدرت می‌یابد. اگر این داستان را صرفا به چشم یک روایت فریبنده و بسته ببینیم تنها همان چیزی را می‌گوید که در ظاهر است: داستان زوجی ثروتمند که با ترس و هراس مواجه می‌شوند، اما طبق دیدگاه دریدا، هیچ متنی به‌طور کامل بسته نیست. 

«بعدها» با لایه‌های روان‌شناختی، رموز پنهان و بازی با واقعیت و خیال، تفاوت‌ها و تضاد‌های درونی شخصیت‌ها و فضای داستان را شکل می‌دهد. 
این «بعد» همان فاصله‌ای است که میان زبان و معنا وجود دارد؛ همان تعویق همیشگی که ژاک دریدا از آن یاد می‌کند. در جهان وارتون، حقیقت همیشه در آینده‌ای موهوم در «بعدا» دست‌نیافتنی، پنهان است. 

اگر «بعدها» را نه به‌عنوان قصه‌ای درباره ارواح بلکه به‌عنوان متنی درباره زبان، غیاب و تردید بخوانیم، شاید بتوان گفت شبح درواقع استعاره‌ای از خود معناست؛ حضوری که هست، اما دیده نمی‌شود. احساسی که می‌ماند، اما گفته نمی‌شود. 

وارتون در این داستان نشان می‌دهد مرز میان زندگی و مرگ، حضور و غیاب و دانستن و ندانستن چقدر لغزنده است. در پایان وقتی مری حقیقت را درمی‌یابد، دیگر دیر شده است. دانایی همواره با تأخیر می‌رسد. 

اما راز اصلی در خود خانه نهفته است. برخلاف خانه‌های گوتیک پرپیچ و خم، این خانه دلباز و روشن است و در مرکز آن یک کتابخانه بزرگ قرار دارد. مکانی که باید جای آگاهی باشد، اما در جهان وارتون به نماد غیاب معنا بدل می‌شود. خانه در این داستان نه پس‌زمینه ماجرا بلکه شخصیتی زنده است؛ حافظه‌ای مکانی که همه چیز را دیده و در سکوت ثبت کرده است. دیوارهایش همچون صفحات کتابند پر از نشانه‌هایی که هرگز به یک معنا ختم نمی‌شوند. 

جمله محوری وارتون (فقط بعدا می‌فهمی) نه‌تنها راز داستان را بلکه جوهره اندیشه ژاک دریدا را بازتاب می‌دهد: معنا همیشه در تعویق است، همیشه در فاصله‌ای میان اکنون و بعدا. خانه و زبان در این داستان به‌طرزی نمادین یکی می‌شوند. هر دو پر از کلمه‌اند، اما حقیقت را پنهان می‌کنند. آنجایی که مری از وکیل می‌پرسد چرا زودتر به من درباره معنی نامه نیمه‌تمام همسرم چیزی نگفتید، وکیل به او می‌گوید «خب، منظورش رو دقیق نمی‌فهمیدم». 
وارتون با ظرافت نشان می‌دهد مرز میان زندگی و مرگ، حضور و غیاب، دانستن و ندانستن چقدر لغزنده است. در پایان، وقتی مری حقیقت را درمی‌یابد، دیگر دیر شده است؛ دانایی همانند معنا، همیشه «بعدا» از راه می‌رسد. گویی فهم و درک زمانی اتفاق می‌افتد که دیگر محلی برای اعتنا ندارد. وقتی مری (همسر ند) به وکیل می‌گوید «پس چرا حالا داری به من میگید؟» حکایت از همین حرف‌های ناگفته دارد. 

«بعدها» به ما یادآوری می‌کند شاید همه ما در جهانی زندگی می‌کنیم که شبح‌هایش همان معنا‌های گمشده‌اند؛ معنا‌هایی که هرگز کاملا پیدا نمی‌شوند بلکه در گوش خانه‌ها، در سکوت کتابخانه‌ها و در حافظه مکان‌ها و آدم‌ها، فقط «بعدها» زمزمه می‌شوند. 
نولای «بعدها» توسط نشر رایبد با ترجمه خانم فریبا ارجمند منتشر شده است.

newsQrCode
برچسب ها: نسرین کیایی
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرصت تاریخی عبور از تحریم

دکتر مرندی، تحلیلگر مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با «جام‌جم» به تشریح ظرفیت‌های دوران ‌گذار جهانی برای کشورمان پرداخت

فرصت تاریخی عبور از تحریم

نیازمندی ها